عمومی

امیر دیپلماسی

امیر دیپلماسی

شاهد بودیم که در دوره سه‌ساله دولت سیزدهم فاصله میدان و دیپلماسی تقریبا به صفر رسیده بود. شهید امیرعبداللهیان در به‌حداقل‌رساندن این فاصله تمام ذکاوت و هوشمندی خود را به‌کار گرفت و توانست در آن موفق باشد.

به گزارش ایسنا، سیدهادی سیدافقهی؛ کارشناس مسائل منطقه در یادداشتی در همشهری نوشت: روحیات و رویکرد شهید امیرعبداللهیان بسیار شبیه به روحیات شهید سلیمانی بود و در زمان حیات این دو همسویی و همراهی بین آنها تا حد زیادی برقرار بود. گرچه این شهیدان در ۲حوزه مختلف مشغول به فعالیت و کار بودند، اما شهید امیرعبداللهیان به‌خوبی دریافته بود که هرچه رویکردش به «میدانی» که حاج‌قاسم و همکاران او معماری کرده بودند نزدیک‌تر باشد، هم منافع انقلاب اسلامی بیشتر تأمین خواهد شد و هم منافع محور مقاومت.
از سوی دیگر، در دوره‌های قبل از شهید امیرعبداللهیان ما با یک شکاف جدی نسبت به شرق‌گرایی مواجه بودیم و توجه بیشتر دولتمردان به سمت کشورهای مغرب‌زمین بود. حتی در این راستا بعضا جملات قصاری از آنان صادر می‌شد مبنی بر اینکه باید با کدخدا(یعنی آمریکا) بست و دَم آن را برای پیشبرد برنامه‌های کشور دید. اما شهید امیرعبداللهیان چنین رویکردی نداشت و معتقد بود میدان و دیپلماسی باید همسو و در وضعیت توازن قرار گیرند.
امتیازدهی در دیپلماسی و عدم‌استیفای حقوق ما توسط غرب موجب می‌شد در وزارت خارجه و حتی در میدان نیز رنجش‌هایی به‌وجود آید. اگر به سابقه تاریخی هم نگاه کنیم، این مسئله مسبوق به سابقه است. ایران بارها با آمریکا کنار آمد؛ اما آنها با ما یک‌بار هم کنار نیامدند. جیمی‌کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا در زمان انقلاب اسلامی، اشاره کرده بود که انقلاب ایران باید در نطفه خفه شود! آنان اصلا همسویی و نظر مثبتی نسبت به انقلاب نداشتند و برای همین هم سفارت آمریکا تبدیل به لانه جاسوسی شد.
در دوره شکست‌های دیپلماتیکی که در دوره‌های قبلی از سر گذراندیم، شکست چنین توجیه می‌شد که مقصر اصلی نه دستگاه سیاست خارجی، بلکه میدان مقاومت است که مانع تبلور و ثمردهی پیروزی‌های دستگاه دیپلماسی شده است. این در حالی بود که شهید امیرعبداللهیان معتقد بود که هرچه میدان قوی‌تر باشد، بیشتر به نفع عرصه دیپلماسی است و در پای میز مذاکره به نفع ماست. این موضوعی بود که حتی شهید رئیسی هم بر آن تأکید داشتند و ما شاهد بودیم که در دوره سه‌ساله دولت سیزدهم فاصله میدان و دیپلماسی تقریبا به صفر رسیده بود. شهید امیرعبداللهیان در به‌حداقل‌رساندن این فاصله تمام ذکاوت و هوشمندی خود را به‌کار گرفت و توانست در آن موفق باشد.
نکته مهم دیگر در شهادت شهید امیرعبداللهیان و شهید رئیسی، این گزاره است که از ابتدای انقلاب تا الآن سابقه نداشته که در فوت یا شهادت شخصیتی از سران ایرانی ۶۸کشور به ما تسلیت بگویند و با ما هم‌سوگ شوند. اینکه طبق اعلام عزای عمومی در برخی کشورها، چیزی در حدود ۲۵درصد مردم دنیا با ما سوگواری کنند، یک اتفاق نادر و البته مهم به شمار می‌آید. سکوت یک‌دقیقه‌ای در شورای امنیت و همچنین آژانس هسته‌ای به‌دلیل درگذشت یک مقام ایرانی نیز امر تازه‌ای بود که حتی در ماجرای رحلت امام(ره) رخ نداد. درواقع این رویدادهای بی‌سابقه چیزی جز همسوبودن تام و کامل میدان و دیپلماسی و جایگاه خاص ایران در جامعه بین‌المللی، معنا و مفهوم دیگری ندارد.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا