بی توجهی دانشجویان دانشگاه آکسفورد به انتخاب ریاست جدید
در حالی که رقابت میان «ویلیام هاگ» و «پیتر ماندلسون» برای تصاحب کرسی صدراعظمی دانشگاه آکسفورد به اوج خود رسیده است، به نظر میرسد که این رقابت تاریخی برای دانشجویان چندان جذاب نیست. در میان مسائل روزمره و دغدغههای شخصی، بیشتر دانشجویان ترجیح میدهند که این هیاهوی انتخاباتی را نادیده بگیرند.
به گزارش خبرگزاری آنا، سایت خبری گاردین در گزارشی به حال و هوای انتخابات برای انتصاب ریاست جدید دانشگاه آکسفورد پرداخته است و در آن به مسائلی مانند توجه دانشجویان به این مسئله پرداخته است.
در حالی که پیتر ماندلسون و ویلیام هاگ به عنوان پیشتازان این مقام ۸۰۰ ساله شناخته میشوند، دانشجویان بیشتر به مسائل روزمره و سبک زندگی خود اهمیت میدهند.
پس از پیروزی دونالد ترامپ، در محافل لیبرال نگرانیهایی درباره اینکه دموکراسی در معرض خطر است وجود داشت. ممکن است حامیان ترامپ فریاد «نخبه گرایی بیدار شد» سر دهند، اما خود او، که به تشریفات و تجمل علاقه دارد، احتمالا تحت تأثیر تاریخ طولانی این مقام قرار خواهد گرفت چراکه ریاست جمهوری آمریکا تنها ۲۳۵ سال قدمت دارد، در حالی که مقام صدراعظمی آکسفورد ۸۰۰ سال است که وجود دارد.
نخستین صدراعظم شناختهشده، «رابرت گروستست»، در سال ۱۲۲۴ به این مقام رسید (اگرچه برخی مورخان معتقدند شاید قبل از او هم فرد دیگری در این مقام بوده باشد) و جانشینان او شامل «ریچارد چیچستر» (که یک قدیس مقدس بود)، «الیور کرامول» (فرماندار جمهوری کوتاهمدت انگلستان)، «لرد نورث» (که نخستوزیر بود وقتی آمریکا از استعمار آزاد شد) و «دوک ولینگتون» (دشمن ناپلئون) بودهاند.
اینها افراد برجستهای هستند که برای رقابت با آنها باید نامزدها دست به کار شوند، اما این موضوع مانع از داوطلب شدن افرادی که خود را برای قضاوت ۲۶ هزار فارغالتحصیل ثبتنامشده و ۵ هزار نفر از کارکنان و اعضای سابق معرفی کردهاند، نشد. در واقع، رسیدن به این شغل تقریبا برای هر کسی ممکن است. نیازی به ارتباط با آکسفورد نیست و شما مجبور نیستید بریتانیایی باشید. تنها گروههای مستثنی، دانشجویان فعلی آکسفورد، کارمندان دانشگاه و سیاستمداران منتخب هستند.
«عمران خان»، نخستوزیر سابق پاکستان که به دلیل فساد زندانی شده بود، به دلیل این که شخصی مناسب و درستکار برای خدمت نبود، رد صلاحیت شد. اما در میان ۳۸ شرکتکننده اولیه، یک معلم زومبا که حیوانات را نجات میدهد و دانشجویی از دانشگاه کمبریج که با وعده «دادن هر چیزی که بخواهید» حواس جمعیت را به خود جلب کرده بودند، دیده میشد.
سی و سه نامزد حذف شدندو این در حالی است که سهم آراء آنها توسط دانشگاه منتشر نشده است. این مسئله باعث شد یکی از شرکتکنندگان به نام «متیو فیرث»، کشیش انجیلی و فیزیکدان سابق که قول داده بود با «ایدئولوژی بیدار» مقابله کند، از عدم شفافیت غیرقابل قبول این انتخابات شکایت کند.
علیرغم اعتراضات کشیش فیرث، اکنون پنج نامزد باقی ماندهاند: «الیش آنجیولینی»، رئیس کالج سنت هیو؛ «دومینیک گریو»، دادستان کل سابق؛ «ویلیام هاگ»، رهبر سابق حزب محافظهکار؛ «پیتر ماندلسون»، یک چهره کلیدی در حزب کارگر جدید و «جان رویال » رئیس کالج سامرویل.
گاردین اشاره کرد: به طور کلی، میتوان گفت که احساس دانشجویان، بین بیتفاوتی و ناآگاهی کامل متغیر است. برخی ادعا میکردند که دوستانشان علاقهمند هستند، اما «گوراو»، دانشجوی کالج مگدالن به نمایندگی از بسیاری گفت که بیشتر به مسائل سبک زندگی روزمره خود اهمیت میدهد.
او در این باره گفت: آنها یخچالها را از برخی از اتاقهای کالج بیرون آوردهاند که این واقعاً ناعادلانه است. ما برای نگهداری مواد غذایی به یخچال نیاز داریم. این که چه کسی صدراعظم میشود واقعاً تاثیری ندارد. با تمام کارهایی که باید انجام دهم، وقت و انرژی برای چنین موضوعاتی ندارم، اما فکر میکنم این بیشتر درباره ارزشهای دانشگاه است که آنها نمایندگی میکنند. اگر تنوع جنسیتی، ارزشی است که همه دانشگاه ها، به ویژه دانشگاه آکسفورد، بر آن تاکید می کنند، نکته عجیب این است که هر رئیس دانشگاه در هشت قرن گذشته مرد و بدون تعجب سفید بوده است. اگر آنجیولینی یا رویال پیروز شوند، اولین زنان در دفتر خواهند بود.
با وجود اینکه هر دو زن سابقه کاری چشمگیری دارند، نکته اصلی این است که این پست نیازی به مهارت خاصی ندارد، زیرا در واقع یک شغل نیست. بیشتر یک عنوان است، عنوانی که بدون حقوق و تشریفات است، اما داشتن این سمت در جامعه ان را در گروه بزرگان و نیکان قرار میدهد.
«کریس پاتن» صدراعظم کنونی، چیزی شبیه به متخصص کسب مقامات بزرگ و نیکان است، چرا که تاکنون به عنوان رئیس سابق حزب محافظهکار، آخرین فرماندار هنگکنگ و رئیس سابق بیبیسی کار کرده است. او ۲۱ سال است که صدراعظم بوده است.
پس صدراعظم واقعا چه کاری انجام میدهد؟
دارنده این مقام اساساً یک سفیر برای دانشگاه است، هرچند به طور فزایندهای مهمترین نقش آن جمعآوری کمکهای مالی است. سال گذشته آکسفورد ۲۲۲ میلیون پوند کمک مالی دریافت کرد که به شدت کمتر از ۳۶۹ میلیون پوند سال ۲۰۲۱ بود. این دانشگاه در سطح بینالمللی با دانشگاههایی مانند هاروارد رقابت میکند که در سال ۲۰۲۳، ۱.۱۷ میلیارد دلار جمعآوری کرد.
سپس بحث اوقافها مطرح است. هاروارد با ۵۳.۲ میلیارد دلار اوقاف در مقایسه با ۳.۶ میلیارد پوند آکسفورد قرار دارد؛ بنابراین هر کسی که پیروز شود، انتظار میرود با ۳ ۳۵۶ فارغالتحصیلی که در سال ۲۰۲۲ به عنوان افراد دارای داراییهای خالص بسیار بالا (یعنی دارایی بیش از ۳۰ میلیون دلار – ۲۳ میلیون پوند) شناخته میشوند، رابطه برقرار کند.
آکسفورد از لحاظ علمی مدتها در جایگاه یکی از دانشگاههای برجسته بریتانیا با کمبریج رقابت داشته، اما اخیراً دانشگاههای دیگری مانند امپریال کالج لندن و مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن نیز حرفی برای گفتن داشتهاند. چیزی که به حفظ جایگاه آکسفورد در میان نخبگان کمک میکند، بیشتر اسطورههای آن است تا ثروتش.
ایلسه، دانشجوی دیگر کالج مگدالن، میگوید اگر حق رای داشت، ترجیحش این بود که به نامزدهایی رای دهد که در واقع به عنوان رئیس یک کالج خدمت کردهاند و ارتباط نزدیکتری با عملکرد دانشگاه دارند، نه سیاستمدارانی که به طور سنتی این نقش به آنها داده میشود. اما فکر نمیکنم این موضوع واقعاً اهمیتی داشته باشد.
هاگ و ماندلسون به دلیل دلایلی که ایلسه به آن اشاره کرد، به عنوان پیشتازان شناخته میشوند. هاگ در دوران دانشجویی، مانند برخی دیگر از رهبران آینده حزب محافظهکار، رئیس اتحادیه آکسفورد بود. در مقابل، ماندلسون به عنوان رئیس ۲۴ ساله شورای جوانان بریتانیا، به جشنواره جهانی جوانان و دانشجویان در کوبا که توسط شوروی سازماندهی شده بود، سفر کرد.
مسیرهای آنها بعدها تا حدودی به هم نزدیک شد، به طوری که ماندلسون در مرکز راست حزب کارگر قرار دارد و هاگ اکنون در حزب محافظهکار فعلی به عنوان یک لیبرال آتشین دیده میشود. هیچیک از آنها به این شغل نیازی ندارند چراکه ماندلسون به عنوان سفیر احتمالی آمریکا مطرح شده و ظاهراً نایجل فاراژ نیز از او حمایت کرده است که احتمالاً به همین دلیل یکی از آنها این مقام را به دست خواهد آورد.